دانلود رمان خاک غریب نوشته فریده شجاعی

 

خلاصه:

بخشی از رمان:

وقتی از در شرکت بیرون آمدم، حالم به قدری بد بود که نزدیک بود نقش زمین شوم. آن قدر دویدم که مغزم دستور ایستادن داد ، زیرا تپش دیوانه وار قلبم هشدار میداد اگر لحظه ای دیگر نأیستم ، خونی که با فشار وارد آن میشود رگ و پی اش را پاره خواهد کرد. ایستادم و در حالی که به سختی نفس نفس می زدم ، دستم را روی قلبم گذاشتم ، تا مبادا سینه ام را بشکافد و بیرون بیفتد ، با هر نفس گویی تیغی به ریه هایم می کشیدند گلویم به قدری خشک شده بود که صدای خس خس وحشتناکی از ورود و خروج هوا به گوشم میرسید، در عوض سر تا پایم خیس عرق شده بود و از آن حرارت بیرون میزد.

 

ژانر:عاشقانه

 

تعدادصفحات:758


مهدرمان بیرون منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

اینجا همه چی هست ایرنسل من زرگیم | پایگاه ویرایش بازیهای رایانه ای پورتال و سایت تفریحی خبری ایرانیان پایگاه خبری،تحلیلی ایرانیان80 :)Mary.M